خاطرات شمال
سلام به همه عزیزان
ممنون که مارا با نظراتتون شرمنده میکنید.
این چند روز تعطیلات گذشته رفتیم شمال(البته هوا کمی سرد بود،ولی بد نبود)وآقاپسر کلی بازی کردش و خوش گذروند.
البته کمی هم سرماخورده بود.
سلام به همه عزیزان
ممنون که مارا با نظراتتون شرمنده میکنید.
این چند روز تعطیلات گذشته رفتیم شمال
(البته هوا کمی سرد بود،ولی بد نبود)وآقاپسر کلی بازی کردش و خوش گذروند.
البته کمی هم سرماخورده بود.
لازم به ذکره که بگم دریامواج بود و کمی تیره!!
هم کمرنگ بود ونبود.
اینم آقاپسر در حال بررسی ساحل دریا.
گل مامان در حال شن بازی
بایک دقت فوق العاده ای روی شن ها کار میکرد که نگو!!
درگوشی گل پسروخاله جون در مورد دریا
خوشحالی گل پسر در کنار دریا
اسم محمدکیان جون روی ماسه های ساحل
البته بگم که بلفی هم با مابود!!
آقاپسروبابایی در مقابل دریا
آقاپسروعموسعید در حال قدم زدن درکنارساحل دریا
عشق مامان و خاله جون و عموسعید
بالاخره تنها جایی که تونستیم کلاه آقا را برداریم که سرما نخوره،توی یک رستوران سنتی بود.
البته اینجا کمی ناراحت بود و در حال ریزریزکردن دستمال کاغذی ها بود!!
خب اینم خلاصه ای خیلی مختصراز سفر کوتاهمون به شمال.
عزیز دلم خیلی خیلی دوستت داریم